ایران، ستون فقرات مقاومت برابر اهداف آمریکا در غرب آسیا است

به گزارش پول و اعتبار، ابراهیم عزیزی پنجشنبه در نشست ستاد جهاد تبیین در حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) با اشاره به دشمنی همیشگی آمریکا با ایران، اظهار کرد: از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، همه دولت‌های آمریکا، چه جمهوری‌خواه و چه دموکرات، علیه مردم ایران حرکت‌های خصمانه انجام داده‌اند.

۲ حزب آمریکایی، یک راهبرد ضد ایرانی

وی افزود: متاسفانه در کشوری که ادعای آزادی دارد، مردم ناچار هستند از یکی از این ۲ جریان چیره پیروی کنند؛ این ۲ حزب انحصارطلب، اگرچه با شیوه‌های گوناگون، ولی در پایان یک راهبرد یکسان برای رویارویی با اندیشه‌های مردم بزرگ ایران دارند و همانند یک قیچی کار می‌کنند؛ بین جمهوری‌خواهان جنگ‌طلب و دموکرات‌هایی با رویکردهای تنها سیاسی، در عمل هیچ تفاوتی در برخورد با ایران وجود ندارد.

راهبرد آمریکا؛ صلح از راه جنگ

نماینده مردم شیراز و زرقان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به بن‌مایه‌های تاریخی این نگرش، بیان کرد: اندیشه چیره بر آمریکا، بازمانده از سده‌های میانه است و بر پایه آن، آنان می‌خواهند بزرگی و قدرت خود را با راهبرد «سرزمین سوخته» به جهانیان ثابت کنند؛ حتی می‌گویند «صلح را باید از راه جنگ به دست آورد».

عزیزی افزود: سخنان تازه ترامپ نیز نشان‌دهنده همین نگرش است؛ جنگی که ابزاری برای به کرسی نشاندن «صلح» به تعریف خودشان باشد.

سه رکن قدرت ایران در دیدگاه دشمن

وی با اشاره به راهبردهای آمریکا برای رویارویی با ایران، خاطرنشان کرد: آمریکایی‌ها باور دارند همه سودها و منابعی که به دنبال آن هستند، به‌ویژه در زمینه اقتصادی، در غرب آسیا و خاورمیانه گرد آمده و تا زمانی که اندیشه و اراده ایران بر این منطقه چیره باشد، اهدافشان برآورده نمی‌شود؛ آنان می‌گویند برای چیرگی بر منطقه، باید نخست ایران را مهار کرد.

وی ادامه داد: به همین دلیل، بر سه بن‌مایه بنیادی قدرت ایران، یعنی «قدرت منطقه‌ای»، «قدرت موشکی» و «قدرت هسته‌ای» تمرکز کرده‌اند و باور دارند برای از میان برداشتن ستون فقرات پایداری در غرب آسیا، باید این سه توانایی را از ایران گرفت.

از پای میز گفت‌وگو تا عرصه نبرد

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در ادامه به تاکتیک‌های آمریکا برای رسیدن به این اهداف اشاره کرد و گفت: آنان برای رسیدن به این هدف اصلی، یک چارچوب شامل «گفت‌وگو و توافق»، «بحران» و «فشار» را ترسیم کردند؛ در آغاز به سراغ گفت‌وگو آمدند تا با کمترین هزینه، بیشترین دستاورد را به دست آورند و در نظر داشتند گفت‌وگوی هسته‌ای را به موضوعات موشکی و منطقه‌ای گره بزنند؛ اما زمانی که دیدند ایران در گفت‌وگو بر سودهای ملی خود پایدار می‌ماند و حاضر به کوتاه آمدن در اصول نیست، میز گفت‌وگو را به عرصه نبرد تبدیل کردند.

عزیزی با تاکید بر اینکه ایران اهل گفت‌وگوی منطقی و بدون هراس است، افزود: به برکت دوراندیشی رهبری، ما هم مردم خود را از موضوع گفت‌وگو دور نکردیم و هم به جهان ثابت کردیم که با گفتمان و منطق نیرومند حاضر به گفت‌وگو هستیم، اما بر سر سودهای ملی خود نیز می‌ایستیم.

وی ادامه داد: شکست آنان در میز گفت‌وگو به این دلیل بود که نتوانستند به اهداف خود دست یابند و در پیامد، بحران‌آفرینی و برنامه‌ریزی برای جنگی کوتاه و ویرانگر را در دستور کار قرار دادند.