فرهنگی و هنری

بحران‌، چالش‌ و عملکردهای دولت چهاردهم در حوزه میراث‌فرهنگی – جمهورآنلاین

به گزارش جمهور آنلاین، سیدرضا صالحی‌امیری سومین وزیری است که سکان وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را از ابتدای تاسیس این وزارتخانه در سال ۱۳۹۸ به دست گرفته است. وی مسئولیت‌های مختلفی در حوزه‌های فرهنگی داشته که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت یازدهم، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در دولت دهم و سرپرست وزارت ورزش و جوانان در دولت یازدهم، از مهمترین سوابق اجرایی اوست.

همزمان با اولین سالگرد تشکیل دولت چهاردهم با او در مورد عملکرد دولت، بحران‌های مختلف از آغاز دولت همچنین عملکرد شخص رئیس‌جمهور در یک سال گذشته و اقدامات این وزارتخانه در سه معاونت مهم میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی گفت‌وگو کرده‌ایم. وزارتخانه‌ای که بخش عمده‌ای از وظیفه توسعه دی‍پلماسی فرهنگی در رایزنی‌ با کشورهای مختلف را برعهده دارد و با حفاظت از بناهای تاریخی و میراث‌فرهنگی همچنین با حمایت از فعالان صنایع‌دستی و تقویت گردشگری خارجی به بهبود درآمدهای کشور کمک می‌کند. ماموریت‌هایی که تنها چند مورد از ماموریت‌های اصلی این وزارتخانه است.

انسجام مدنظر پزشکیان به معنای درهم‌آمیختگی نیست

در زمانی با شما گفت‌وگو می‌کنیم که یک سال از آغاز به کار دولت گذشته است. تیر و مرداد گذشته، روزهای مهم و سرنوشت‌سازی برای کشور بود؛ روزهای انتخابات. شما هم فعالیت سیاسی قابل‌توجهی در آن دوره داشتید. به عنوان فردی که در ستاد انتخاباتی رئیس‌جمهور حضور داشتید و عضو دولت هستید، پس از گذشت یک سال، عملکرد رئیس‌جمهور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی از یک شخصیت صحبت می‌کنیم، تحلیل ما متفاوت است با وقتی که از یک ساختار صحبت می‌کنیم. درباره شخصیت آقای دکتر پزشکیان مهم‌ترین ویژگی‌ فردی ایشان صداقت، شجاعت و اخلاق‌مداری است. ایشان به‌شدت به مفاهیمی مانند اخلاق، صداقت، عدالت، حساسیت و تمرکز فوق‌العاده دارند. من پیش از این دوره نیز با آقای دکتر پزشکیان ارتباط داشتم و تا حد زیادی با سازه فکری ایشان آشنا هستم. تمام گفتمان ایشان در یک جمله خلاصه می‌شود؛ جامعه‌ای، اسلامی است که در نظام حکمرانی آن عدالت و در حاکمان، اخلاق حاکم باشد. من به عنوان کسی که سال‌ها افتخار همکاری و دوستی با ایشان را داشته‌ام، می‌گویم آقای پزشکیان حکمرانی است که هیچ‌گاه بین صداقت، شجاعت و اخلاق با قدرت معامله نکرد و همیشه قدرت را فدای مفاهیم باارزشی کرد که به آن‌ها وفادار بود.

نکته دوم، مقاومت ایشان در باورهایشان است. اصول مبانی فکری دکتر پزشکیان ریشه در نهج‌البلاغه دارد و ایشان به‌شدت به این منبع وفادار است. هر سیاست یا هر ادبیاتی را که به آن متوسل می‌شود، معمولاً منبعی از نهج‌البلاغه دارد که این وفاداری به مبانی اعتقادی بسیار ارزشمند است. بعد از قرآن که منبع وحی و چراغ راه امت اسلامی است، نهج‌البلاغه را در اختیار داریم که اصول حکمرانی را تبیین کرده و دکتر پزشکیان سال‌ها روی آن تمرکز داشته و مبانی حکمرانی در اندیشه حضرت امیر (ع) را سرمشق و سرلوحه کار خود قرار داده است.

در حوزه اجتماعی، ایشان به انسجام و وفاق ملی باور دارد. وقتی درباره انسجام صحبت می‌کنیم، دو سطح داریم؛ یک سطح مکانیکی است یعنی مبتنی بر اجبار و یک سطح ارگانیک است. یعنی مبتنی بر اختیار استوار.

انسجام یعنی همگرایی همه ظرفیت‌های جامعه به سوی اهداف متعالی. نگاه دکتر پزشکیان این است که جامعه ایران در چهار دهه گذشته از انشقاق آسیب دیده است. ایشان معتقدند این انشقاق که گاهی به مناقشه و منازعه منجر شده، به‌شدت به توسعه لطمه زده است. بنابراین، راهبرد قطعی ایشان این است که جامعه‌ای داشته باشیم که انسجام در آن شکل گرفته باشد، اما این انسجام به معنای یکی شدن یا درهم‌آمیختگی نیست.

جامعه ایران جامعه‌ای متکثر است و این تکثر باید حفظ شود. همه ایرانی‌ها، صرف‌نظر از رنگ، پوست، نژاد، مذهب و جنسیت حقوق برابر دارند. وقتی از انسجام صحبت می‌کنیم؛ یعنی همه ظرفیت‌ها کنار هم قرار گیرند، نه یکی شدن. این نکته بسیار مهم است؛ زیرا بسیاری اصرار دارند جامعه‌ای یک‌رنگ داشته باشند که کره شمالی شدن می‌شود.

جامعه ایران متکثر است، اما انسجام عامل بقای آن است. دکتر پزشکیان به مفهوم انسجام و وفاق به‌شدت باورمند است. وقتی در ادبیات ایشان از وفاق سخن گفته می‌شود، یعنی پذیرفتن این که جامعه به دنبال تنش و انتقام‌جویی نیست. جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری به توسعه در معنی عام و در معنی خاص به معیشت، اشتغال، امنیت و سفره مردم نیازمند است و توسعه در جامعه‌ای ممکن است که انسجام و وفاق شکل گرفته باشد؛ این گفتمان اجتماعی دکتر پزشکیان است.

در حوزه اقتصادی، ایشان روی عدالت توزیعی تمرکز ویژه دارد؛ توزیع عادلانه منابع برای آحاد ملت بدون تبعیض. این کار بسیار دشوار و پیچیده است. ایشان در یک سال گذشته در تمام جلسات روی این موضوع تأکید داشته است. دکتر پزشکیان معتقد است شکاف طبقاتی بزرگ‌ترین چالش اقتصاد ایران است. شکافی که میان طبقه فرادست و اکثریت فرودست وجود دارد و این معادله باید شکسته شود. به همین دلیل، با وجود مسائلی که امروز در مورد انرژی و سوخت وجود دارد، ایشان تأکید دارند هر تغییر باید به نفع طبقات فرودست باشد. تمرکز دکتر پزشکیان در حوزه اقتصادی، رسیدگی به مطالبات اساسی مردم است؛ مطالبات مردم معیشت و سفره مردم است که من آن را «زیست شرافتمندانه» می‌نامم، نه زیست امدادی و تحقیرآمیز.

این جامعه حق دارد از یک معیشت و زیست شرافتمندانه برخوردار باشد و اگر ما در ۴ دهه گذشته نتوانسته‌ایم این زیست شرافتمندانه را برای مردم فراهم کنیم نقطه ضعف حاکمیت است و باید بپذیریم ما در این خصوص دچار ضعف بنیادی هستیم. یکی از شیوه‌های رفتاری خوب رئیس‌جمهور این است که در اظهار بیان عذرخواهی از ملت لکنت زبان ندارند و من هم در همه سفرها در سراسر کشور در انتهای صحبت از جانب رئیس‌جمهور و دولت از ملت بابت کاستی‌ها عذرخواهی می کنم.

دکتر پزشکیان در حوزه سیاسی به‌شدت به همگرایی سیاسی نحله‌های فکری برای ایجاد صف‌بندی مقابل دشمن قائل است؛ ایشان معتقد است منازعات سیاسی، دشمن را به تقابل بیشتر تحریک می‌کند به همین دلیل به همگرایی سیاسی معتقد است و این به معنی ادغام نیست. ما احزاب و نحله‌های سیاسی متکثری در ایران داریم. همه این احزاب هستند و باید باشند و نظام سیاسی که تکثر احزاب را حذف می کند به انسداد خواهد رسید. انسداد محصول نفی تکثر است و در چنین وضعیتی ایشان بر همگرایی سیاسی تاکید دارند.

ایشان به‌شدت روی این موضوع تمرکز دارد که نمی توان به لحاظ سیاسی جامعه یکرنگ داشت و همه نمی‌توانند تابع یک حزب باشند. دولت هم یک گفتمان سیاسی دارد و ده‌ها گفتمان سیاسی در جامعه ایران حضور و ظهور دارند، حداقل ۳ گفتمان بزرگ سیاسی در فضای فعلی ایران زیست می کنند و ایشان معتقد است کار دولت تقابل سیاسی نیست. همگرایی سیاسی است و همگرایی سیاسی به حل چالش‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه کمک می‌کند.

نادیده گرفتن همسایگان، سوق‌دادن به سوی دشمن است

در حوزه بین‌المللی ایشان معتقد به تعامل بین‌المللی و مصالحه است. راهبرد مذاکره را به عنوان راهبرد غالب در یک سال گذشته و در همه سفرها به کشورهای مختلف انتخاب کرده است. برای نمونه رابطه ما با جمهوری آذربایجان به دلیل حمله‌ به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران با چالش های زیادی روبرو شد. این کار قابل توجیه نبود. سفارتخانه‌ها به لحاظ حقوقی خاک کشورها محسوب می‌شوند و دولت‌ها موظف به تامین امنیت سفارتخانه‌ها هستند. ما هم موظف بودیم. اما به هر دلیلی این اشتباه شکل گرفت.

یک راهبرد این است که از کنار این اتفاق عبور کنیم و یک راهبرد اینکه مراقبت کنیم این مساله فرعی مسائل اصلی را تحت الشعاع قرار ندهد. رابطه ما با جمهوری آذربایجان به‌شدت بعد از این اتفاق دچار اختلال جدی شد. ایشان به جمهوری آذربایجان سفر کرد، در این سفر من هم بودم. یک مذاکره خصوصی با رئیس‌جمهور داشت و با ادبیات کاملا منطقی و عقلانی مبنی بر اینکه ما دو ملت برادر و همسایه هستیم و باید قرن‌ها کنار هم زیست و اکنون باید از مسائل عبور کنیم. این مذاکره را هدایت کرد. تقاضای طرف مقابل اعمال مجازات قانونی برای فردی بود که به سفارت حمله کرده بود. این پرونده به قوه قضائیه رفت و بعد از طی مسیر قانونی اعمال مجازات انجام شد. نوع ادبیات رئیس‌جمهور با رئیس‌جمهور آذربایجان باعث شد وقتی او وارد جلسه لایه سطح دوم با وزرا شد کلا ادبیات کاملا متفاوتی داشته باشد.

نادیده گرفتن همسایگان باعث می شود همسایگان به سمت بیگانگان سوق داده شوند. من سال گذشته سفری مستقل به جمهوری آذربایجان داشتم و تلاش زیادی کردم روابط یخ‌زده را ذوب کنم؛ با نخست وزیر و وزرای مختلف ملاقات و گفت‌وگو داشتم و بر همکاری مشترک تأکید کردم. عقلانیت ایجاب می‌کند همسایگانی چون جمهوری آذربایجان را که ریشه‌های تاریخی و فرهنگی مشترک دارند، نادیده نگیریم. نادیده گرفتن آن‌ها، به معنی سوق دادنشان به سمت بیگانگان است. برخی به این رویکرد انتقاد دارند، اما من معتقدم آن‌ها عمق واقعیت مناسبات راهبردی کشور را درک نمی‌کنند. هرگونه تحریک یا تهدید به همسایگان، آنان را به سمت بیگانگان سوق می‌دهد. فرصت نیست وارد جزئیات شوم، اما همین رویکرد تعامل و گفت‌وگو در سیاست خارجی مورد نظر آقای دکتر پزشکیان است.

نکته پایانی اینکه راهبرد رئیس‌جمهور در یک جمله خلاصه می‌شود؛ همه اقدامات و برنامه‌های دولت باید به رضایت مردم منجر شود. دولت زمانی می‌تواند ادعای موفقیت کند که رضایت مردم را به دست آورده باشد. وقتی از مردم صحبت می‌کنیم، منظور ما لایه خاصی نیست؛ بلکه کل متن جامعه ایران است. دولت زمانی موفق است که در سنجش‌های علمی و میدانی، رضایت عمومی به طور ملموس دیده شود.

دولت چهاردهم هیچ روزی بدون چالش نبوده است

تقریبا یکسال از آغاز به‌کار دولت چهاردهم گذشته است. شما به طور کلی عملکرد دولت چهاردهم، مجموعه هیات دولت و معاونان رئیس‌جمهور را چطور می‌بینید با توجه به اینکه با مشکلات متفاوتی وارد دولت چهاردهم شدیم.

ما نمی‌توانیم بحث را به صورت مقطعی و انقطاعی نگاه کنیم. دولت دکتر پزشکیان وارث مجموعه‌ای از مسائل و چالش‌هایی است که کشور طی چهار دهه گذشته با آن‌ها مواجه بوده است. انصاف نیست که فکر کنیم کشور در شرایط عالی و روندها، روندهای رو به توسعه‌ بوده و با روی کار آمدن دولت ایشان، همه چیز معکوس شده است. این نگاه منصفانه نیست.

به عنوان شاهد عینی عرض می‌کنم از روزی که دولت را تحویل گرفتیم تا امروز، هیچ روزی بدون چالش و بحران نبودیم. در شب روز تحلیف دولت در مجلس و با مراسمی که مقامات حدود ۵۰ کشور حضور داشتند، شهادت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس رخ داد. صبح روز آغاز به کار دولت، دولت با مسئله‌ای حساس و بحران‌ساز یعنی مدیریت شهادت یکی از رهبران مقاومت مواجه شد، آن هم در تهران.

روند چالش‌ها همچنان ادامه داشت تا به تحولات غزه رسیدیم که غم‌انگیز بود و هست. پس از آن تحولات حضور دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در قدرت و تحولات منطقه‌ای بعدی که همه آنها پیامد یک مساله است که در منطقه یک بحرانی بین‌المللی در گذشته بوده و مذاکراتی که ۲۲ سال سابقه دارد و دولت آقای دکتر پزشکیان وامدار کلان‌مسئله‌ها و چالش‌های کلان است که به ایشان به ارث رسیده است.

مدیریت بحران یکی از وظایف اصلی دولت‌هاست. کسانی که مدیریت بحران کرده‌اند، می‌دانند پیچیدگی چنین شرایطی چیست. این یک سیل یا زلزله نیست. اینجا یک بحران بین‌المللی شکل گرفته و ایرانی در این بحران حضور دارد که کل جغرافیای منطقه‌ای آن درگیر شده است؛ یعنی خاورمیانه. ایران یک بازیگر اصلی در منطقه و خاورمیانه است و نمی‌تواند نقش خود را در این بحران نادیده بگیرد.

نکته مهم‌تر، مواجه با پدیده تحریم‌ها هستیم؛ بی‌رحمانه‌ترین تحریم‌های تاریخ جهان علیه ایران توسط آمریکا و غرب وضع شده و بدترین تحریم‌ها هم در دولت آقای پزشکیان شکل گرفت. یک روز بیش از ۵۰ کشتی تحریم شد، یا بیش از صد مسئول کشور تحریم شدند، همه نظام های بانکی، اقتصادی، حمل و نقل و مناسبات تحت تأثیر قرار گرفت.

دولت در مدیریت بحران باید سه وظیفه اساسی را انجام دهد: اول، تعریف راهبردهای کلان و انتخاب جهت‌گیری صحیح؛ دوم، تأمین معیشت و سفره مردم و زیست شرافتمندانه؛ سوم، دفاع از امنیت و منافع ملی، هرکدام از این موارد نیازمند تحلیل مستقل است که فرصت بیان آن اکنون نیست. دولت باید نقشه راه روشنی داشته باشد: آیا به سمت جنگ می‌رود یا مذاکره و حل مسئله؟ دولت دکتر پزشکیان مذاکره را انتخاب کرد، اما در متن زمان مذاکرات، جنگ آغاز شد؛ این بی‌سابقه است.

دولت پذیرفت با آمریکا مذاکره کند، زمان و مکان مذاکره مشخص شد، گفت‌وگوها آغاز شد و در میانه مذاکرات، جنگ شروع شد. در این شرایط، دولت مجبور است هم‌زمان دو وظیفه را انجام دهد: مقاومت در برابر دشمن و تلاش برای مذاکره و حل مساله.

یکی از باورهای جدی دولت و شخص رئیس‌جمهور این است که ما موظفیم با تمام توان و اراده از ایران عزیز، از بقای جامعه ایران و از حیات ایران پاسداری کنیم؛ زیرا آیندگان ما را نخواهند بخشید. این موضوع باعث شد دشمن در نهایت تقاضای آتش‌بس کند و کسی که تحت فشار قرار می‌گیرد، درخواست آتش‌بس می‌دهد. از آنجا که ما جنگ را آغاز نکرده بودیم به این درخواست پاسخ مثبت دادیم و یک عقلانیت کاملا راهبردی بوداگر کسی غیر از این فکر کند، باید در باورهایش تردید کنیم. راهبرد اصلی ما در زمان جنگ مقاومت در برابر زیاده‌خواهی دشمن است. در این وضعیت، مفهوم ایران معنا پیدا می‌کند. وقتی جنگ آغاز شد، این جنگ علیه دولت نبود، بلکه علیه ایران و ملت ایران بود. دولت باید به نمایندگی از مردم در برابر دشمن بایستد. جنگ خسارت، کمبود، گرانی، شهادت، مجروحیت و تخریب دارد. این محصول جنگ است. اساساً در جنگ‌ها پیروزی قطعی وجود ندارد. هر دو طرف درگیر خسارت می‌بینند؛ ممکن است یکی بیشتر و دیگری کمتر آسیب ببیند، اما هیچ جنگی در تاریخ نبوده که بدون خسارت پایان یابد. جنگ روزی خاتمه پیدا می‌کند، اما همه طرف‌های درگیر جنگ، خسارات سنگین می‌بینند؛ عده‌ای سنگین‌تر و عده‌ای سنگین.

دولت در همین فضایی که درگیر موضوع غزه، فلسطین، لبنان، عراق و سوریه است وارد جنگ ناخواسته‌ای می‌شود که به او تحمیل شد؛ جهانیان به خوبی می‌دانند و رژیم کودک‌کش اسرائیل رسماً اعلام کرده جنگ را آغاز کرده و حتی ترامپ اذعان کرد که عملیات را شروع کرده‌اند. در این شرایط راهبرد اصلی روشن است؛ مقاومت همراه با عقلانیت.

این بدان معناست که باید در برابر دشمن مقاومت کنیم، اما همزمان باید به فکر جامعه و مردم هم باشیم. این دوگانه، دوگانه پیچیده‌ای است؛ مقاومت در برابر دشمن و حفظ عقلانیت اجتماعی و زیست مردم نباید فراموش شود. در چنین شرایطی است که فقط در ایام جنگ، ۸۶۰ هزار تن کالا از بنادر جنوب وارد کشور و توزیع می‌شود. عناصر مشابهی که در جنگ تحمیلی دیدیم می‌تواند تکرار شود، اما این جنگ با جنگ با صدام متفاوت است.

در جنگ با صدام، دشمن رو در رو بود؛ یک سنگر در مقابل شهر دشمن ایجاد می‌کردید و هر از چندگاهی حمله‌ای تهاجمی انجام می‌دادید و آن‌ها دفاع می‌کردند؛ این معادله تکرار می‌شد. اما در جنگ فعلی، جنگ دنیای غرب و جمهوری اسلامی ایران و مقاومت است. در اینجا رژیم صهیونیستی مردم را هدف گرفته و تمرکز خود را روی شهرها قرار می‌دهد که شهرها را تخلیه کند و روی کانون‌های قدرت و منابع اصلی سرمایه ملی تمرکز می‌کند. در چنین وضعیتی، دولت جز راهبرد مقاومت نمی‌تواند گزینه دیگری انتخاب کند؛ زیرا در غیر این صورت ایران در تهدید و خطر قرار می‌گیرد.

مباحث حاشیه‌ای مطرح شد ولی ما اصولا کلان‌مساله‌ها را رها می‌کنیم و بر مسائل فرعی تمرکز می‌کنیم. جنگ خوب نیست و خسارت زیادی دارد ولی دشمن جنگ را ‌آغاز کرد و غیر از راهبرد تقابل راهبرد دیگری نداشتیم. در شرایط فعلی دو راهبرد موازی مقاومت و مذاکره را داریم. اگر دشمن بخواهد زیاد خوهی کند، حتما راهبرد مقاومت را انتخاب می کنیم ولی اگر بخواهد مذاکره کند در میز مذاکره مذاکره می کنیم.

حمله به زندان اوین با هدف تشدید شورش‌ اجتماعی

دولت آقای پزشکیان وارث مجموعه مسائلی است که به او رسیده است؛ گرانی، تورم، بیکاری و صدها مساله تابع این مساله که ناشی از عناصر و عوامل تحمیل شده به ملت ایران است. تلاش دولت این است که فضا را مدیریت کند. برخی انتقاد کرده اند که قرار نبود جنگ بشود، بله ولی اگر مهاجمی به حریم شما حمله کند، چه باید کرد؟ باید تماشاگر بود چون قرار نبود حمله شود. این تحلیل ساده لوحانه است و در شرایطی هستیم که دولت چند راهبرد موازی را دنبال می‌کند. تلاش برای تامین معیشت مذاکره برای حل مساله و سوم پشتیبانی حداکثری از نیروهای مسلح برای پاسخ به تهاجم (مقاومت). در جنگ هم همین اتفاق رخ داد. ۸۶۰ هزار تن کالا در سراسر کشور توزیع شد. مردم از تهران به شهرهای مختلف رفتند که کار درستی است؛ ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر به مازندران، ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر به گیلان و ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر به البرز رفتند. جنگ را ساختار نظامی کشور سامان می دهد و مردم نباید آسیب ببینند.

یک اتفاق تاریخی رخ داد؛ اینکه راهبرد دشمن تمرکز روی فروپاشی ایران از طریق شورش‌های اجتماعی بود. حمله به زندان اوین چه هدفی داشت غیر از اینکه بگوید زندانی‌ها بیرون بیایند و شورش کنند. نتیجه این است که تمام ابررسانه‌های غرب، جامعه ایران را برای شورش تحریم کردند؛ ولی جامعه ایران یک پاسخ داد که ما به ایران دل بسته و وابسته ایم و خاک وطن به اندازه ای مقدس است که هیچ گاه تسلیم دشمن نمی شویم.

ما مشکلات داشتیم اما جامعه مدیریت و مقاومت کرد. جامعه ایران به ما درس داد، با اختلافاتی که در داخل و قابل انکار نیست، وقتی موضوع ایران بزرگ مطرح می‌شود همه اختلافات را کنار می گذارند و به متن می‌رسند و متن ما مقاومت برای ایران عزیز است. این یک گفتمان جدید است به جایی می رسیم که در اوج آن رهبر معظم انقلاب می گویند ای ایران بخوانید.

پیام آن این است که هم به ایران دل بسته و هم به اسلام وابسته ایم. مناقشه ۴ دهه گذشته را کنار بگذارید، ایران و اسلام متناقض نیستند و ایران و اسلام در کنار هم هستند و هم اسلام و هم ایران برای ما مقدس است. ما در پی این جنگ به چند عنصر رسیدیم؛ حیثیت و اقتدار ملی و دولت تلاش کرد حیثیت ملی مخدوش نشود. بقا باید باحیثیت باشد وگرنه معنا ندارد. دشمن دنبال تجزیه ایران بود. بقای جامعه ایران هم نکته و راهبرد بعدی بود. همه این تلاش‌ها و حتی بقای ایران برای بقای جامعه ایران است و بقای جامعه ایران یعنی جامعه منسجم و مقاوم و همه این دستاوردها شکل گرفت.

رژیم کودک‌کش از سال ۱۹۴۸ تاکنون هر چه اراده کرده انجام داده است. یک تهاجم چندساعته (به کشورها) اعلام پیروزی و دعوت طرف مقابل برای مذاکره و امضای شکست (رویه این رژیم است) و تنها کشوری که در مقابل این رژیم ایستادگی و آن را به عقب نشینی وادار کرد ایران بود. این سرمایه و دستاورد بزرگی است. مسائل حاشیه‌ای زیاد است؛ ولی نباید فربه شود کلان مساله را فربه کنیم. کلان مسائل اینهاست که دشمن خواست ایران تجزیه شود و نشد، در ایران شورش فراگیر شکل گیرد و نشد، دشمن خواست ایران سوریه شود و نشد.

در چنین وضعیتی اگر جمهوری اسلامی ایران در برابر این دشمن که کثیف‌ٰترین و خشن‌ترین مناسبات در تاریخ دنیا را دارد، قدمی عقب‌نشینی می‌کرد شرایط کل خاورمیانه تحت تاثیر قرار می‌گرفت. ایستادگی کردیم و ایستادگی هزینه سنگینی دارد که این دولت می‌پردازد.

پزشکیان در زمان جنگ ۱۲ روزه کنار مردم بود

عملکرد شخص رئیس‌جمهور را در دوران جنگ چطور می‌بینید؟

یک تقسیم کار منطقی در کشور وجود دارد، مدیریت جنگ به عهده ستاد کل نیروهای مسلح است. ساختار دولت و قوه مجریه باید از جنگ و جامعه پشتیبانی کند و سطوح عالی که نظام تصمیم‌گیری و شورای عالی امنیت ملی محور تصمیم‌گیری است و دولت، مجلس و مجموعه نیروهای مسلح در آن شورا حضور فعال دارند. آنچه در دولت می بینیم دولت یک و نیم برابر شرایط عادی در مراکز توزیع، کالا تامین کرد. سوخت در پمپ بنزین‌ها مهیا بود. مصرف عادی بنزین ما بین ۱۱۰ تا ۱۳۰ میلیون لیتر در روز است ولی جمعه اول (۲۳ خرداد) بحران، ۲۲۰ میلیون لیتر بنزین مصرف شد و دولت تامین کرد. حمل و نقل کشور مختل نشد. کامیونداران که قبل از جنگ ناراحتی و دغدغه هایی داشتند در این شرایط مسائل را کنار کذاشتند و یک و نیم برابر کالا را جابه جا کردند.

ما همیشه از اقامتگاه ها شکایت داشتیم که سرویس خوب نمی‌دهند؛ اما در این مدت ۲۲ هزار مرکز اقامتی و هتل‌ها درها را روی مردم باز کردند و بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد تخفیف به مردم دادند. پیام این است که جامعه ایران کاملا آگاهانه حرکت می‌کند و درک روشن از شرایط و رفتار کاملا عقلانی نسبت به پدیده‌ها دارد. آمار می‌گوید مردم در همه شهرها در خانه‌های خود را باز کردند و مهمان‌ها را پذیرفتند، بیش از ۵۰ درصد به خانه‌های اقوام رفتند. نیروهای مسلح راهبرد مقاومت را دنبال می‌کردند و دولت برای پشتیبانی، حضور و نظام تصمیم‌گیری، روزانه جلسه داشت و محصول مجموعه تحولات این بود که جنگ مدیریت شد و دولت از جنگ عبور کرد.

همه کسانیکه اطراف رئیس جمهور بودند منتقد ایشان بودند. زیرا ساختار امنیتی را که نیروهای حفاظتی طراحی می‌کنند رعایت نمی‌کردند و در تمام فضاها حضور داشتند. یک روزی در روزهای جنگ با حضور رئیس دفتر و وزیر کشور، ایشان را نقد کردیم چرا اصول را رعایت نمی‌کنید. تحلیل ایشان این بود که رئیس‌جمهور نباید به پناهگاه برود. باید در متن جنگ باشد و مردم احساس کنند رئیس‌جمهور کنار آنهاست و رئیس‌جمهور اینجا باید خودش را نشان دهد و مردمی بودن رئیس‌جمهور در خطر معنا پیدا می‌کند. این ایده، جواب داد. هر جا بمباران می‌شد، ایشان بازدید و با مردم گفت‌وگو می کرد، به اقامتگاه‌ها می‌رفت، با خانواده‌های آسیب‌دیده از جنگ گفت‌وگو می‌کرد. در شرایط مختلف کنار مردم بود و پیامش این بود که دولت باور دارد اصلی‌ترین سرمایه اجتماعی برای حرکت، مردم هستند. مردم قدرت ملی ما، دولت و نظام هستند و به همین دلیل شرایط جنگ تحمل شد و عبور کردیم البته با خسارت ولی با مقاومت و شجاعت.

تدوین برنامه پنج‌ساله ۲ هزار صفحه‌ای

ارتقای جایگاه میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در نظام حکمرانی از طریق اصلاح ساختارها و رایزنی با تصمیم گیران ارشد کشور از جمله برنامه‌های شما در وزارت میراث‌فرهنگی بوده است، چه اقدامی در این زمینه طی یک سال گذشته انجام شده است؟

اولین کار و شاید مهمترین کار، انسجام‌بخشی به دستگاه بود؛ یعنی تلاش کردیم انسجام، همگرایی، همنوایی و همدلی در کل ساختار داخلی شکل بگیرد. شاید اولین رسالت یک وزیر این کار باشد؛ زیرا تا وقتی همه انرژی ها کنار هم قرار نگیرند و رابطه هم‌افزایی پیدا نکنند، دستگاه به سمت هدف متعالی حرکت نمی‌کند. انسجام‌بخشی یعنی قرار گرفتن همه ظرفیت‌ها کنار هم برای هدف معین. نکته دوم مهم است که حرکت ما باید بر اساس برنامه باشد نه حرکت کور، برای تحقق این امر نظام برنامه‌ریزی را تعریف کردیم. نظام برنامه‌ریزی راهبردی الگوی معین دارد، ۶ ماه به صورت تمام‌وقت متمرکز کار و تمام ظرفیت را بسیج کردیم برای اینکه بتوانیم برنامه مدون ۵ ساله داشته باشیم. امروز دستگاه ما یک برنامه دوجلدی ۲۰۰۰ صفحه‌ای مدون دارد که بر اساس آن می‌دانیم در ۵ سال آینده چه راهبردی، چه برنامه و چه اقداماتی و با چه هزینه و چه منابع انسانی در تمام استان‌ها باید داشته باشیم.

برای نمونه می‌دانیم در تمام شهرها در چه بناهایی چه اقدامات مرمتی، صیانتی و در موزه‌ها چه اقداماتی باید صورت بگیرد. همه اقدامات لازم در حوزه گردشگری، صنایع‌دستی و سرمایه‌گذاری با جزئیات توضیح و تشریح شد.

شعار اصلی ما این است که دولت متولی، بخش خصوصی و نهادهای مردمی متصدی باشند. تولی‌گری یعنی دولت باید ۳ کار انجام دهد؛ سیاست‌گذاری، حمایت‌گری و نظارت بر اجرای درست سیاست‌ها

بقیه باید کامل به بخش خصوصی، نهادهای مردمی و عمومی واگذار شود. مداخله‌گری دولت، دولت را در همه حوزه‌ها به انحراف می‌برد؛ مگر در حوزه‌های حاکمیتی و امنیت‌ ملی که امکان واگذاری نیست. بنابراین شاید خطای راهبردی ما در چهار دهه گذشته و در همه دولت‌ها تولی‌گری و همزمان تصدی‌گری بوده است. اقتصاددانان، بالای ۸۰ درصد ظرفیت دولت را همچنان تصدی‌گری می‌دانند که خطرناک است. در حوزه میراث فرهنگی نظام جامع میراث فرهنگی را تعریف کردیم، در این حوزه باید چند اقدام صورت بگیرد. اولین اقدام ثبت آثار میراث ‌فرهنگی هم به شکل ملی و هم در سطح جهانی است؛ یعنی شناسنامه دار کردن آثار. اخیراً ما ثبت دره خرم آباد را داشتیم. دره‌ای که ۶۳ هزار سال قبل بشر هوشمند در آن زیست می‌کرده است.

بعد از ثبت، صیانت از آثار مهم است، باید از این آثار مراقبت کرد؛ زیرا هویت تمدنی شناسنامه ایران بدون میراثش بی معنی است. صیانت از این فرهنگ و تمدن رسالت اصلی دستگاه میراث فرهنگی است و نکته سوم مرمت؛ یعنی آثار باید به نحوی مراقبت و به نسل‌های بعدی منتقل شود.

در حوزه گردشگری مسئله اساسی گردشگری خارجی است. سفر داخلی به شکل خودکار شکل می‌گیرد، در نوروز ۳۶ میلیون و ۸۰۰ هزار سفر داشتیم. اما گردشگر خارجی مهم است. بر اساس گزارش یو ‌ان توریسم (سازمان جهانی توریسم) هر گردشگر خارجی یکهزار و ۱۹ دلار به طور متوسط درآمد برای کشور دارد؛ یعنی سال گذشته که ۷ میلیون و ۳۹۹ هزار گردشگر داشتیم بیش از هفت میلیارد دلار درآمد نصیب کشور شد.

اولویت‌گذاری گردشگر خارجی

برای گردشگر خارجی یک راهبرد معین تعریف کردیم؛ اولویت‌گذاری، هدف‌گذاری و عملیات برای تحقق هدف. بخشی از کشورها را با رئیس‌جمهور و بخشی را مستقل سفر کردیم. برای نمونه با تاجیکستان روابط را بازسازی کردیم، دوران نقاهت را پشت سر گذاشتیم، عادی‌سازی روابط، همگرایی و فعال شدن نظام گردشگری شکل گرفت. بعد با جمهوری آذربایجان گفت‌وگو شکل گرفت و توافق کردیم که گردشگری فعال شود. با ارمنستان، مسیر فعال شد. با گرجستان گفت‌وگو کردیم، رئیس جمهور محترم به ازبکستان رفتند و با ازبک‌ها توافق کردیم که مسیر را فعال کنیم با روس‌ها گفت‌وگو توافق کردیم که این مسیر فعال شود، بعد با امارات متحده عربی گفت‌وگو کردیم. با وزیر گردشگری عربستان برای تقویت گردشگری رایزنی کردیم که پیش از این پرواز به مقصد مشهد داشت.

وزیر امور خارجه با بحرین صحبت کردند که پروازها مستقیم بشود؛ حتی اگر روابط سیاسی قطع است. با ترکیه‌ چند مرحله صحبت کردیم که بتوانیم از جهت تعداد گردشگر به توازن برسیم؛ ما سه و نیم میلیون گردشگر داریم و از ترکیه یک میلیون گردشگر وارد ایران می‌شوند.

با وزیر گردشگری عراق گفت‌وگو کردیم؛ سه میلیون و ۶۰۰ هزار نفر ظرفیت گردشگری ماست که توافق کردیم به پنج میلیون نفر برسانیم. با مصر گفت‌وگو کردیم، یک مشکل نام خیابان خالد اسلامبولی بود که با تصمیم نظام این خیابان به نام شهید سید حسن نصرالله نامگذاری و مانع برطرف شد. قرار بود اولین گروه مصری‌ها برای گفت‌وگو بیایند که جنگ ۱۲ روزه آغاز شد.

جهت‌گیری ما برای هدف‌گذاری ۹ و نیم میلیون تا ۱۰ میلیون گردشگر یعنی رشد ۲۵ تا ۳۰ درصد نسبت به سال ۱۴۰۳ است. اما بعد از جنگ با چالش روبرو شدیم که اکنون برنامه‌ای را طراحی کردیم، بر اساس چهارچوبی حرکت می کنیم. در حوزه صنایع دستی سه مساله جدی داریم؛ مساله اول اینکه صنایع دستی هم صنعت هویت‌محور، هم هنر و هم اقتصاد معیشت‌محور است. مشکل ما صادرات صنایع دستی است. برای این، کارهای اساسی انجام شد.

همه مباحث ما در حوزه وزارتخانه میراث صنایع دستی روی یک مفهوم کلان استوار است؛ مفهومی به نام ایران. تلاش‌های ما باید به عزت، اقتدار و حیثیت ملی ما کمک کند. تمرکز اصلی ما در وزارتخانه این است که مامور به ارتقای جایگاه ایران در نظام جهانی هستیم. مامور به معرفی فرهنگ و تمدن و حیثیت ملی ایرانیان در نظام جهانی.

گردشگری با تقویت سه مفهوم توسعه می‌یابد

ظرفیت‌های گردشگری کشور ما زیاد و بیشتر از بسیاری کشورهاست؛ هم ظرفیت گردشگری فرهنگی و میراث‌فرهنگی را برای محققان و ایران‌شناسان و خاورمیانه‌شناسان داریم و هم ظرفیت گردشگری طبیعی. در بازه‌های زمانی مختلف هم برای توسعه گردشگر با کشورهای مختلف مانند روسیه و چین کار شده ولی خیلی موفق نبوده است. شما پیش از این هم از پروژه ایران‌هراسی صحبت کرده بودید و نقش وزارت میراث‌فرهنگی در این زمینه. فکر می‌کنید ایراد اصلی چیست و چرا ما در جذب گردشگر خارجی به اندازه ظرفیت کشور موفق نبوده‌ایم؟

وقتی در مورد گردشگر صحبت می‌کنیم سه مفهوم را باید کنار هم ببینیم؛ اول جذابیت. یعنی آیا ایران جذاب است؟ در پاسخ به این سوال در نظام جهانی هیچ ابهامی وجود ندارد. جذابیت میراث و فرهنگ و تمدن ما با ۴۳ هزار اثر ثبت ملی و ۲۹ اثر ثبت جهانی زبانزد جهانی و بی‌نظیر است. ایران، درخشان‌ترین تمدن جهانی را امروز در اختیار دارد و متاسفم که بگویم تلاش رسانه‌های بزرگ این است که تصویر ایران را تصویر نفتی، موشکی و فولادی نشان بدهند.

تصویر زیبای ایران را باید در میراث تمدن ایرانی دید. همین حالا ۲۸ گروه کاوش در سراسر کشور در حال فعالیت هستند و هر گروه یک اثر و یک کشف جدید را به نمایش می‌گذارند. در همه استان‌های ما وقتی کاوش انجام می‌شود بدون استثنا آثار جدید کشف می‌شود.

الان ما چند اثر در مسیر ثبت جهانی داریم. قلعه فلک الافلاک و ماسوله در مسیر ثبت جهانی هستند. کارشناسان یونسکو به زودی برای ارزیابی قلعه الموت می‌آیند. جذابیت‌های گردشگری هم بی‌نظیر است. همه ۲۰ نوع گردشگری طبیعی، شناخته شده، در ایران هست؛ گردشگری‌ دریایی، طبیعت، جنگل، ماجراجویی، کویر و غیره.

نکته دوم بحث امنیت ملی یعنی نگاه دیگران به ایران و دیگری امنیت داخلی است. کشور ایران یکی از امن‌ترین کشورها و میزان جرم و خشونت در ایران از بسیاری کشورهای دیگر پایین‌تر است.

نکته سوم زیرساخت است. در زمینه امنیت ملی چالش داریم، در چالش امنیت، ما با پدیده‌ای به نام ایران‌هراسی مواجه شدیم. تمام رسانه‌های غرب با یک برنامه و تولید محتوای سنگین، برنامه‌ریزی و سازماندهی شده تصویر ایران را غیرواقعی جلوه می‌دهند. به همین دلیل آمار ما نشان می‌دهد وقتی گردشگران خارجی از کشور خارج می‌شوند بدون استثنا تصویر زیباتری از ایران در ذهن دارند که این موضوع را در سنجش‌ها داریم.

بنابراین مساله این است که در برابر پدیده ایران‌هراسی چه بکنیم، اینجا میدان اثبات است و نه میدان جنگ. باید با تولید محتوای جذاب، ایران زیبا را به جهانیان معرفی کنیم. بنابراین نیازمند یک هزینه سنگین در مقابل ابررسانه های بیرون هستیم. فیلم‌ها، سریال‌ها و تبلیغات فضای روانی. خصوصاً وزارت خارجه خیلی از کشورها منع سفر به ایران می‌دهند که در شرایط جنگ تشدید می‌شود که ما اکنون در این شرایط هستیم.

در چنین شرایطی پروژه‌ای را شروع کردیم به عنوان معرفی ایران زیبا به جهانیان، از مسیرهای مختلفی که مهمترینش استفاده از رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و سلبریتی‌هاست. ما از گروه‌های مرجع و افراد مشهود کشورها برای سفر به ایران دعوت می‌کنیم. سال قبل گروهی از افراد متنفذ و هنرمندان و بلاگرهای ارمنستانی به ایران آمدند از شهرهای اصفهان، شیراز و کیش دیدن و فیلم و عکس در شبکه‌های اجتماعی خود منتشر کردند. به هر کشوری که می‌رویم از این گروه‌ها دعوت می‌کنیم به ایران بیایند.

مسیر دیگر، مسیر تولید محتواست که باید محتوای سه یا چهار زبانه در رسانه‌های خارجی منتشر کنیم. در سطح سوم هم باید دولت ها را قانع کنیم که این تصویر شما از ایران درست نیست که منع سفر به شهروندان خودتان می‌دید. این هم بخشی از رایزنی های ماست که بتوانیم اثر ایران‌هراسی را کم کنیم.

تمرکز ما در داخل روی زیرساخت هاست. اکنون بیش از ۲۷۰۰ پروژه روی زمین داریم، ۸۳۸ همت سرمایه گذاری بخش خصوصی برای پروژه‌های مراکز اقامتی است. هدف گذاری کردیم سالی ۱۰۰ هتل افتتاح کنیم، تا پایان برنامه هفتم نزدیک به دو میلیون تخت در ایران داشته باشیم، الان ۹۵۵ هزار تخت است، همچنین سالیانه ۱۰۰ هزار اشتغال و در صنایع دستی رشد ۸ درصد داشته باشیم.

برای این کار نیازمند جذب سرمایه خارجی، جذب سرمایه داخلی و کمک بانک‌ها هستیم. در زمینه جذب کمک‌های خارجی گفت‌وگوهای زیادی داشتیم اما شرایط پیچیده بانکی مشکل ایجاد کرده است. به دلیل تحریم برای انتقال پول مشکل داریم و سرمایه‌گذار خارجی نیاز به اطمینان برای امنیت سرمایه‌گذاری دارد. اما در عین حال به صورت محدود سرمایه گذاری خارجی در کشور داریم. سرمایه‌گذاران داخلی در این حوزه فعال هستند، بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی و بانک ها برای اعطای تسهیلات کمک می‌کنند تا پروژه‌ها کامل شود.

در مورد میراث‌فرهنگی و بناهای میراثی چند مشکل داریم، در بعضی شهرها با خطرهای طبیعی مثل فرونشست روبرو هستیم مثلاً در اصفهان و در برخی دیگر از بناها با آسیب زدن به بنا یا کاوش‌ها و حفاری‌های غیرحرفه‌ای یا افرادی که هدف سودجویانه دارند، روبرو می‌شویم. چه اقداماتی در این زمینه انجام شده یا قابل انجام است؟

من اخیراً در دولت گزارشی را از تاثیر فرونشست بر بناهای میراث فرهنگی ارائه کردم که رئیس‌جمهور و اعضای هیات دولت به آن توجه کردند و برای نمونه هم اصفهان را مطالعه کرده بودیم. همکاران ما در استانداری اصفهان و میراث فرهنگی این گزارش را تهیه کرده بودند. نگرانی در این حوزه جدی است؛ به جز گیلان ۳۰ استان با پدیده خطر فرونشست بین ۱۱ سانت تا ۴۳ سانت در سال روبرو هستند.

دو دغدغه وجود دارد؛ یکی تاثیر بر اقلیم ایران است که وظیفه محیط زیست است. یکی تاثیرش بر میراث فرهنگی ایران است و ما در این مورد اعلام نگرانی کردیم. دولت روی این موضوع حساسیت به خرج داد و ستادی به ریاست معاون اول رئیس‌جمهور به نام ستاد مدیریت بحران فرونشست تشکیل شد و امیدواریم تصمیم‌های خوبی هم بگیرد.

در مورد آسیب‌زنندگان به بناهای میراث فرهنگی و کاوش‌های غیر اصولی و غیرمجاز باید گفت مقابله با آسیب زدن به بناها کار فرهنگی است و باید به شکل فرهنگی آن را حل کرد. نمی‌توانیم برای ۵۰۰ هزار نفر که به تخت جمشید می‌روند ۵۰۰ هزار مراقب بگذاریم. دانشگاه‌ها، صدا و سیما و رسانه‌هایی مثل ایرنا باید در این زمینه اقدام و تبیین کنند که این کار به حیثیت ملی، به تمدن، به فرهنگ لطمه می‌زند ولی ما برای هر فرد نمی‌توانیم مراقب بگذاریم اما در جایی که همکاران ما در سراسر کشور با این پدیده مشهود برخورد ‌کنند در مرحله اول اقدامات ارشادی و توجیه دارند اگر مقاومت ببینند قطعاً به قوه قضائیه هدایت می‌کنند.

کاوش قاچاق یا حفاری غیرمجاز، یک تهدید و تهاجم به میراث فرهنگی است که به شدت باید مقابله کرد. حجم زیادی پرونده در دادگاه و حجم زیادی کشفیات داریم ولی ارزیابی همکاران من این هست که این بحث ها را تبدیل به یک جریان رسانه‌ای و جنجالی نکنیم. در یک سال گذشته بیش از چند هزار کشفیات داشتیم، بیش از چند صد نفر به دادگاه‌ها و محاکم معرفی شدند. اما این تحلیل همکار من درست است که این موضوع را تبدیل به یک مسئله بزرگ نکنیم که ذهن جامعه را تخریب کند ولی باید نسبت به حفاظت میراث حساسیت بیشتر به خرج بدهیم.

یک اقدام این بود که تصمیم گرفتیم هزار نیروی جدید به یگان حفاظت برای حفاظت از میراث مان در سراسر کشور اضافه شود. همچنین از ظرفیت بسیج، شوراهای محل و نهادهای مدنی و بومی هم استفاده کنیم. سیستم‌های کنترل هوشمند هم امروز وجود دارد، دوربین‌ها، پهپادها و سیستم هوشمند که روی توسعه این سیستم ها هم تمرکز داریم و بخش غیردولتی را به کمک بطلبیم.

بیمه فعالان صنایع دستی از سال ۸۸ راه افتاد ولی تاکنون نزدیک ۶.۵ تا ۱۰ درصد از این فعالان بیمه هستند. برای حل مشکل این افراد هیچ اقدامی در حال انجام یا برنامه‌ریزی دارید؟

وزارت میراث‌فرهنگی معتقد است ۱۰۰ درصد ظرفیت هنرمندان صنایع دستی باید بیمه شوند. امروز ۵۷۳ هزار نفر هنرمند صنایع دستی داریم و یک میلیون خانم خانه‌دار هم در کنار زندگی خود فعالیت صنایع‌دستی دارند.

همچنین در سال گذشته ۲۲۴ میلیون یورو صادرات و به همین میزان هم تقریباً چمدانی داشتیم، حدود ۵۰۰ میلیون یورو صادرات صنایع دستی داشتیم که تا پایان برنامه هفتم باید به یک میلیارد یورو برسد، با رشد اشتغال ۱۰۰ هزار نفر سالیانه. دولت امسال برای وزارت میراث فرهنگی، به صورت تکلیفی اشتغال حدود ۸۰ هزار نفر را تعریف کرد.

ما به راه‌های جایگزین برای تامین منابع فکر کردیم که یکی از آن راه‌های جایگزین بحث صندوق صنایع دستی است و سازوکارهای دیگر. اما نکته مثبت این است که رئیس سازمان تامین اجتماعی مسئولیت پذیری بالایی دارند و قبول کردند که به تدریج هنرمندان صنایع دستی را با اولویتی که وزارتخانه اعلام می‌کند بیمه کنند. ما هم متقابلاً متحد شدیم که با سازمان برنامه و بودجه گفت‌وگو و منابع لازم را در حد ممکن تامین کنیم و در نهایت به فکر یک منابع پایدار باشیم. البته در این زمینه بحث حقوقی هم وجود دارد و در مورد کسانیکه اشتغال دائم ندارند، سازوکار این موضوع مشکل دارد. حتما تا پایان سال عده‌ای از این فعالان بیمه می‌شوند ولی ما از وعده‌های غیرممکن پرهیز می‌کنیم و صداقت را به وعده‌های شیرین ترجیح می‌دهیم.

نکته پایانی اگر دارید بفرمایید

این وزارتخانه متعلق به مردم عزیز است. ما مجموعه نخبگان را دعوت کردیم که به ما کمک فکری بدهند. یک اتاق فکر بزرگ به نام شورای راهبردی داریم که به صورت مستمر جلساتش تشکیل می‌شود. گفت‌وگوهای جدی در این جمع نخبگی شکل گرفته است. ما همه نخبگان کشور را دعوت می‌کنیم به خلق ایده، به ایده‌پردازی و کمک به ما در سه حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی. مطمئن باشید ما از خلاقیت، نوآوری و ایده‌های نوی شما استقبال می‌کنیم. وظیفه شورای راهبردی شناسایی راه حل‌های نوین برای حل کلان مسئله هاست.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا